صابر گل عنبری، تحلیلگر مسائل منطقه/
تهدیدات ترکیه برای حمله به شرق فرات این بار متفاوت از گذشته بوده و سرانجام با آغاز حمله به شمال سوریه رنگ واقعیت به خود گرفت. شواهد و قراین نشان میدهد که در پس این حمله توافق ضمنی چند جانبهای وجود دارد؛ میان ترکیه؛ آمریکا و روسیه.
البته اگر هم از کاربرد واژه توافق احتراز کنیم، دستکم واشنگتن و مسکو به ترکیه چراغ ســبز نشان داده و مخالفتی نکردهاند. البته این وسط موضع آمریکا با توجه به حضور نیروهای نظامی آن در شرق فرات اهمیت بیشتری دارد.
هم توییتهای ترامپ و هم خروج نیروهای آمریکایی از منطقه تل ابیض و رأس العین نشانگر توافق یا چراغ سبز آمریکاست. البته از توییت اخیر رئیس جمهور آمریکا این گونه پیداست که دامنه این توافق محدود است.
ترامپ در توییت دو روز پیش خود تهدید کرد که اگر ترکیه فراتر از چارچوب خاصی برود با یک جنگ اقتصادی ویرانگر مواجه خواهد بود؛ البته همین تهدید هم بیشــتر برای اطمینانبخشی به جمهوریخواهان معترض بود تا کردها. در کنار آن نیز، همین که روسیه آسمان سوریه را به روی ترکیه نبسته است، و مواضع مخالف جدی اتخاذ نکرده و صرفاً دعوت به گفتوگو کرده است، خود بیانگر این است که ولادیمیر پوتین نیز مشکل خاصی با این حمله ندارد.
پوتین انگیزههای زیادی از این کار دارد که مجال بیان آن در این نوشتار نیست. به هر حال، جدا از بود یا نبود توافقاتی پشت پرده، حمله آغاز شده است و اکنون پرسش کانونی این است که ترکیه تا کجا پیش خواهد رفت؟
فعلاً حمله از منطقه تل ابیض به همان شــیوه عملیات علیه عفرین آغاز شده است. یعنی ابتدا حمالت توپخانهای و ســپس حمالت هوایی جنگندههای ترکیه تا راه برای ورود نیروهای نظامی ترکیه و مخالفان مسلح سوری باز شود. البته گفته میشود که نیروهای ویژه ترکیه برای انجام مأموریتهای خاص وارد منطقه شــدهاند.
به نظر میرسد که ترکیه مثل دو عملیات پیشین خود، یک راهبرد نظامی انعطافپذیری را اجرا میکند؛ به این معنا که با توجه به سیر حملات و شرایط میدانی قابلیت تغییر داشته باشد. از این جهت، به احتمال زیاد عملیات دولت ترکیه در شرق فرات مراحل متعددی داشته باشد که مرحله نخست آن تمرکز بر منطقه میان تل ابیض و رأس العین است.
در این مرحله تلاش میکند تا بر این منطقه سیطره پیدا کند تا با تثبیت این سیطره، نقطه ارتکاز مهمی برای شروع مراحل بعدی شکل گیرد. فعلاً راهبرد ترکیه کنترل مناطقی است که جمعیت عربنشین قابل توجهی دارد؛ به این گمان که هم با مقاومت کمتری روبهرو شود و هم مرحله نخست عملیات را با توجه به تأثیرات روانی و عملیاتی آن بر مراحل بعدی به راحتی پشت سر بگذارد و هم سیطره و تثبیت حضور در این مناطق آسانتر از مناطق با جمعیتی کاملاً یا غالباً کردنشــین است.
واقعیت اما این است که حمله به شرق فرات با دو عملیات پیشــین ترکیه در شمال سوریه از جهات متعددی متفاوت است. در واقع، این جنگ هم برای نیروهای کردی حکم مرگ و زندگی را دارد و یک نبرد سرنوشــت ساز است و هم برای ترکیه از اهمیت ویژهای برخوردار است.
به نظر میرسد که نیروهای مسلح کردی به دنبال یک جنگ فرسایشی با ترکیه در این منطقه هستند و از این رو، گستره جغرافیایی نوار مرزی به طول 460 کیلومتر از مالکیه تا تل ابیض یک معضل بزرگ برای ترکیه است و سیطره بر این نوار در عمق 30 کیلومتری کار آسانی نیست.
اما پیشروی زمینی ترکیه بستگی به دو عامل دارد؛ یکی میزان مقاومت نیروهای کردی و دیگر هم میزان جدیت آمریکا در خارج ساختن نیروهایش از شمال و شرق سوریه و آمادگیاش برای تخلیه پایگاههای خود؛ مانند کاری که در تل ابیض انجام داد.
یکی از تحلیلهای رایج درباره چراغ سبز یا موافقت آمریکا با عملیات ترکیه، این است که واشنگتن با این کار خود در واقع به دنبال کشاندن پای آنکارا به یک باتلاق است. حال باید منتظر ماند و دید آیا ترکیه وارد یک باتلاق و جنگ فرسایشی شده است یا نه و منطقه امن مدنظر خود را ایجاد خواهد کرد؟
به هر حال، بعید است ترکیه به این آسانی تن به یک جنگ فرسایشی بدهد و اگر در ادامه عملیات متوجه شود که اوضاع به این سمت میرود، به احتمال زیاد دنبال راه خروجی از این وضعیت رفته و دامنه عملیات خود را محدود و از پیشروی خودداری کند.
البته حاال هم به دلایلی پیش بینی این است که دامنه عملیات ترکیه محدود است و وارد عمق شرق فرات نمیشود و با توجه به دشواریهای ایجاد منطقه امن در عمق 30 کیلومتری، به عمق کمتر از آن رضایت میدهد.
نظر شما